پشیمانی
حس می کنم که قلبم سیاه و کثیف شده است، نمی دانم چه مدت است یا برای چه
آه یادم آمد، از روزی که قلبم قلبم شکسته شد و هر تکه آن به گودال لجنی افتاد
از روزی که تمام دردلهام در کوچه های شهر برای هر گوشی گفته می شد
و هر آغوشی فرصت خوبی بود برای فراموشی
بله دقیقآ از روزی که با خودم و علی آن عهد رابستم
حالا تمام تلاشم برای جبران گذشته است برای پاک زیستن، برای خوب بودن
برای با تو بودن